
برسی انواع اختلال شخصیتی
مطالعه و جستجو درباره ی شخصیت انسان به دوران باستان برمیگردد. در زمان ارسطو و یونان باستان دانشمندان همیشه در تلاش بودند تا راز های نهفته درباره ی شخصیت بشر را آشکار سازند. اما مطالعه درباره ی اختلال شخصیتی موضوع جدیدی محسوب می شود. این برسی ها از قرن نوزده میلادی توسط فلیپ پینل شروع شد و موضوعی جذاب برای دیگر افرادبه حساب می آید.
در سال هزار و هشتصد و سی و پنج میلادی پزشکی به نام جِی سی ریچارد، اصطلاح«انحراف غلط از احساسات طبیعی، گرایشها، عادتها، خلقوخو، ضربات ناگهانی» را بیان کرد. در آن دوران امکان بررسی دقیق اختلال شخصیتی وجود نداشت اما شصت سال بعد ، امیل کریپلین هفت نوع اختلال شخصیتی اجتماعی را بیان کرد.
این تعریف ها به مرور زمان با همکاری دوست کریپلین، کرت اشنایدر تکمیل تر شد. دستهبندی و مطالعاتی که اشنایدر انجام داد، امروزه از جمله منابع اصلی و ریفرنس های مطالعات و بررسیها در این زمینه است.
اگر علاقه مند به شناخت چاکراه های بدن انسان هستید شاید این مطلب برایتان جالب باشد
انواع اختلالات شخصیتی
اختلال شخصیتی پارانوئید
این اختلال باعث می شود که فرد دچار بی اعتمادی شدیدی نسبت به دیگران شود. و همچنین محدوده این بی اعتمادی بسیار فراگیر است، که این محدوده شامل خانواده، دوستان و حتی شریک زندگی می شود .افراد مبتلا به پارانوئید همیشه دچار ترس و وحشت هستن، در بیشتر مواقع در لاک دفاعی فرو میروند و نمی توانند به راحتی با دیگر افراد ارتباط برقرار کنند. این افراد به سرعت ناراحت و غمگین می شوند و احساس می کنند که به آن ها توهین شده است. پارانوئیدی ها معمولا افکار و تفکرات اشتباهی را به دیگران ربط میدهند.
اختلال شخصیتی اسکیزوتایپال
افرادی که به این بیماری مبتلا هستند ظاهر، رفتار، سخن و تجارب ادراکی عجیب دارند. این افراد به ناهنجاریهای فکری مثل مشکلات اسکیزوفرنی دچار هستند. همچنین آنها اختلالات روحی روانی همچنین افکار و عقاید غیر قابل باوری دارند. بعنوان مثال فکر میکنند که از طریق گفت و گو با شیطان می توانند او را احضار کنند. شک و نگرانی مشکل کلیدی ای است که این افراد را مدام گرفتار خود میکند.
این بیماری شخص را بطور تشدید شده ای منزوی می نماید. آن ها فکر می کنند که هر اتفاقی که در اطرافشان می افتد به ایشان مرتبط است و به یک نوع شهود غریزی در خود اعتقاد پیدا می کنند.
ده حقیقت روانشناسی در مورد رفتار انسانها
اختلال شخصیتی اسکیزوئید
این اختلال به شدت باعث منزوی شدن فرد خواهد شد. افراد مبتلا به این بیماری بسیار گوشهگیر هستند و درونگرایی شدیدی دارند. این افراد بیشتر در دنیای خیال و وهم به سر می برند. افراد اسکیزوئید در تمایلات جنسی و اجتماعی بسیار سرد هستند. این بیماران تا حد زیادی در دنیای درونی خود غرق بوده و لزومی به برقراری ارتباط خارجی نمی بینند. علیرغم اینکه این افراد از اختلالات پیشرفته رنج میبرند، ولی در ظاهر آنها رفتار عجیب و درونیات پیچیده چندان نمایان نیست.
اختلال شخصیتی ضداجتماعی
تا قبل از تحقیقات تکمیلی کرت اشنایدر بیشتر مشکلات در این حوزه با عنوان اختلال های ضداجتماعی شناخته میشد. این بیماری در مردان بیشتر از زنان دیده میشود و در آن فرد حالتی تهاجمی و اگرسیو نسبت به اشخاص دیگر دارند.
این افراد بسیار حق به جانب بوده و هیچگاه خود را گناهکار نمیبیند و به قوانین اجتماعی و مقررات پایبند نیستند. آنها از اشتباهاتشان عبرت نمیگیرد. این افراد در برقراری ارتباط با دیگران مشکلی ندارند و بعضا شخصیت بسیار جذابی از خود نشان می دهند، اما روابط آنها بسیار پردردسر و کوتاهمدت خواهد بود. این افراد معمولا از نظر جرم و جنایت افراد سابقه داری به شمار می روند.
اختلال شخصیتی مرزی
این دسته از افراد احساس نوعی خلأ دارند بهگونهای که فکر می کنند از جانب دیگران ترک و طرد شدهاند. روابط عاطفی ایشان و احساساتشان از ثبات کافی بهره مند نمی باشد. بطور مثال در مواجهه با انتقادات بسیار عصبانی شده و خشم خود را به صورت واضح ابراز می کنند. افراد مبتلا به این اختلال به خودشان هم آسیب رسانده و خودکشی نیز در پرونده شان دیده میشود. دلیل نامگذاری این بیماری با عنوان مرزی به این دلیل است که افراد در این ناهنجاری، ویژگیهای اختلال عصبی (اضطراب) و اختلال سایکوتیک را همزمان دارا می باشند.
این اختلال اغلب در کسانی دیده میشود که تجربهی تلخ سوءاستفاده را در کودکی یا بزرگسالی متحمل شده اند. زنان نیز به دلیل تجربهی بیشتر سوءاستفاده به این مشکل مبتلا میشوند. ولی فمینیستها بر این باورند که این قسم از اختلالات تنها به علت شیوهی ابراز خشم زنان به آنها نسبت داده شده است. درحالیکه اگر مردان این موارد را تجربه کنندبه آنها برچسب ضداجتماعیبودن زده میشود.
اختلال شخصیت نمایشی
این نوع افراد از داخل احساس با ارزش بودن نمی کنند. عزت نفس پایینی دارند و برای اثبات خود به تایید و رضایت دیگران محتاج هستند. آنها اغلب با نیت کسب رضایت دیگران از خود رفتار و حرکات نمایشی خودنمایانه ای بروز می دهند.
افراد مبتلا به هیستریونیک (اختلال شخصیت نمایشی) به ظاهر خود به شدت اهمیت می دهند. آنها اغلب مرتکب رفتارهای اغواگرانه ای می شوند که موجب می شود بعضی از افراد از آنها سو استفاده بکنند. این بیماران در صورت طرد شدن بیشتر به انجام حرکات نمایشی دست می زنند. این چرخه تکراری برای آنها آنقدر تکرار خواهد شد تا جایی که بیش از پیش احساس تنهایی آنها را فرا می گیرد.
مشاهده ی مطالب بیشتر در زمینه ی روانشناسی
اختلال شخصیتی خودشیفتگی
افراد مبتلا به این بیماری خود را شخصی مهم و مغرور می دانند. ایشان دوست دارند همیشه مورد تحسین و تشویق قرار بگیرند. این افراد همیشه خود را با دیگران مقایسه می کنند و به دنبال این هستند که نسبت به دیگران برتری و سلطه داشته باشند همچنین در این راه بدون هیچ حس همدردی و وجدانی از هرکسی به طوری که خودشان می خواهند استفاده یا سوء استفاده می کنند.
دیگر افراد در برخورد با آنها احساس می کنند که با فردی خودخواه، کنترل گر و بی صبر مواجه هستند. اگر چنانچه مورد تمسخر قرار گیرند از خود واکنش های شدیدی مثل خشم و انتقام بروز می دهند. این نوع خشم به خشم خودشیفتگی معروف است.
اختلال شخصیت وابسته
افراد دچار به وابستگی، مدام احساس نیاز به مراقبت دارند و در تصمیمگیریهایشان هم نیاز به همراهی دیگران دارند. این افراد برای برقراری ارتباط های جدید به زمان زیادی نیاز داشته و از ترکشدن به شدت میترسند. این دسته از بیماران کفایت لازم برای انجام درست کارهای مختلف را در خود نمیبیند و به همین دلیل به دیگران وابسته است. این افراد معمولا با افراد دچار اختلالات ضداجتماعی، اختلال شخصیت نمایشی، مرزی، خودشیفته، ارتباط برقرار می کنند. این ویژگیها موجب میشود تا این دسته از افراد مانند کودکان سرخورده رفتار کنند و احتمال سوءاستفاده از آنها توسط دیگر افراد دچار اختلال نیز زیاد است.
اختلال شخصیت وسواسی-جبری
این دسته از افراد بهشدت درگیر فهرستها، جزئیات، دقت در ریزهکاریها در امور مختلف هستند. کمال گرایی اینگونه از افراد باعث میشود تا از به پایانرساندن کارها باز بمانند. این افراد تفریح و استراحت خود را قربانی پیشبرد کارها به شکل وسواسگونه میکنند. این اختلال شخصیت باعث میشود تا فرد ویژگیهایی سلطه گر، خشگ، به شدت بااحتیاط و جدی داشته باشد. این افراد در برقراری روابط بسیار محدود و جدی عمل کرده و در برابر همه چیز خود را صاحب نظر دانسته و اظهار نظر می کنند و در اغلب موارد در حال کنترل کردن خود می باشند. طبیعی است که سلطه بر دیگران همیشه امکان پذیر نبوده، ازاینرو زمانی که در کنترل افراد ناکام میمانند بسیار عذاب خواهند کشید.
تفاوت های بسیاری بین اختلالهای شخصیتی با اختلالهای روانی مانند اختلال دوقطبی وجود دارد. این اختلالات ۱۰ درصد از افراد را دربرمی گیرد. همچنین تشخیص و درمان این اختلالات بسیار سخت و دشوار است و ریشه در عوامل متعددی دارد که شناخت آنها کوشش و واکاوی زیادی را میطلبد.